انقلاب فرهنگی ایران به مجموعهای از اقدامات جمهوری اسلامی ایران در دوران پس از انقلاب ۱۳۵۷ (اوج این فعالیتها بین ۱۳۶۶-۱۳۵۹ بود) گفته میشود که با هدف ایجاد تحول عمیق فرهنگی در سطح جامعه و به خصوص دانشگاه ها ، به انجام رسید . هدف گذاری عمده از انقلاب فرهنگی در ایران٬ اسلامیسازی ایران بود. اخراج یا بازنشستگی اجباری جمعی از اساتید و نیز تعطیلی دانشگاهها به مدت ۳ سال از تبعات آن به شمار میرود.
پس از اشغال سفرات آمریکا در تهران ، در اول فروردین ماه سال ۱۳۵۹ خورشیدی ، آیتالله خمینی در پیام نوروزی خود، بر ضرورت تشکیل ستادی برای برنامه ریزی رشتههای مختلف تحصیلی در دانشگاهها و خط مشی فرهنگی آینده دانشگاهها تاکید نمود. وی در این فرمان، بر ضرورت ایجاد «انقلاب اساسی در دانشگاههای سراسر کشور»، «تصفیه اساتید مرتبط با شرق و غرب» و «تبدیل دانشگاه به محیطی سالم برای تدوین علوم عالی اسلامی» تأکید کرد. چند روز بعد، رییس وقت شهربانی طی بخشنامهای از مسوولان دانشگاهها خواست که از صدور مجوز برگزاری مراسم برای احزاب سیاسی در دانشگاهها خودداری نمایند.
در روز ۲۶ فروردین ۱۳۵۹، برنامه پرسش و پاسخ آقای هاشمی رفسنجانی با دانشجویان دانشگاه تبریز به تشنج کشیده شد که در پی این واقعه، دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در تبریز، با اشغال ساختمان مرکزی دانشگاه ، اعلام کردند تا زمانی که پاکسازی دانشجویان، استادان و کارکنان دانشگاه به مرحله اجرا گذاشته نشود، ساختمان مرکزی را ترک نمیکنند. در پی این حادثه، تعدادی از دانشگاههای دیگر کشور نیز بهطرز مشابهی به تصرف گروههای دانشجویی درآمد.
اما ، اوج تحولات در تهران و نه در دانشگاه های بزرگی چون دانشگاه تهران و دانشگاه صنعتی شریف که در دانشگاه هایی چون دانشگاه علم و صنعت ایران و دانشگاه تربیت معلم تهران رخ داد .
در ۲۹ فروردین همان سال شورای انقلاب در پی دیدار با آیت الله خمینی٬ مقرر کرد گروهها و احزاب سیاسی ظرف حداکثر سه روز ملزم به تعطیلی دفاتر خود در دانشگاههای سراسر کشور هستند. در پی اطلاعیه شورای انقلاب، تعدادی از دفاتر سیاسی احزاب در برخی از دانشگاهها تعطیل شد و در بسیاری از دانشگاهها نیز بین نیروهای مختلف درگیریهایی پدید آمد. همچنین شورای انقلاب، روز ۱۵ خرداد را به عنوان پایان نیمسال دوم تحصیلی اعلام نمود. پس از تعطیلی دانشگاهها در این روز، فرصتی ایجاد شد تا تغییرات لازم در دانشگاهها انجام شود. مدتی بعد نیز تخلیه خوابگاههای دانشجویی آغاز شد که با بروز درگیریهایی همراه بود.
در ۲۳ خرداد ۱۳۵۹ ستاد انقلاب فرهنگی تشکیل شد و ملزم بود که در برخورد با مسایل دانشگاهی فعالیتهای خود را بر چند محور متمرکز کند:
۱.تربیت استاد و گزینش افراد شایسته برای تدریس در دانشگاهها.
۲.گزینش دانشجو
۳.اسلامی کردن جو دانشگاه ها و تغییر برنامههای آموزشی دانشگاهها، به صورتی که محصول کار آنها در خدمت مردم قرار گیرد.
اعضای اولیه این ستاد عبارت بودند از:
به این افراد ماموریت داده شد تا:
(بخشی از پیام آیت الله خمینی)
مسؤولیت داده میشود تا ستادی تشکیل دهند و از افراد صاحب نظر متعهد، از بین اساتید مسلمان و کارکنان متعهد با ایمان و دیگر قشرهای تحصیل کرده، متعهد و مؤمن به جمهوری اسلامی دعوت نمایند تا شورایی تشکیل دهند و برای برنامه ریزی رشتههای مختلف و خط مشی فرهنگی آینده دانشگاهها، براساس فرهنگ اسلامی و انتخاب و آماده سازی اساتید شایسته، متعهد و آگاه و دیگر امور مربوط به انقلاب آموزشی اسلامی اقدام نمایند.
این ستاد بعدها با تصویب لایحهای که از سوی دولت وقت به مجلس شورای اسلامی ارایه شده بود و نیز با فرمان آیتالله خمینی در تاریخ ۱۹ آذر ۱۳۶۳ به شورای عالی انقلاب اسلامی مبدل گردید.
۲۷ آذرماه ۱۳۶۱، دانشگاهها و موسسات آموزش عالی کشور پس از ۳۰ ماه تعطیلی مجدداً بازگشایی شد. این روز در تقویم جمهوری اسلامی ایران، روز وحدت حوزه و دانشگاه نام گرفتهاست. پس از بازگشایی دانشگاهها دیدگاههایی مطرح شد تا تنها دانشجویانی که با انقلاب هماهنگی کامل داشتند، به دانشگاهها فراخوانده شوند و همین دیدگاهها بازگشت بسیاری از دانشجویان را با تاخیر مواجه کرد؛ اما این دیدگاهها بعد از یک یا دو سال تعدیل شد و تعدادی از دانشجویان مجدداً در دانشگاهها پذیرفته شدند. اما در نهایت، برخی از دانشجویان نیز از ادامه تحصیل بازماندند.
یکی از مهمترین تحولات شکلی در دانشگاه ها ، پس از انقلاب فرهنگی ایران ، ممنوعیت پوشش کروات ، لباسهای آستین کوتاه و اجبار در پوشش مقنعه و مانتو در خصوص دانشجویان دختر بود . این محدودیتها ، بطور آشکارا ، پیش از پیروزی انقلاب اسلامی وجود نداشت .
زمانی که برخی از دانشجویان اصولگرای برخی دانشگاه های تهران ( دانشگاه صنعتی امیرکبیر ، دانشگاه امام صادق (ع) تهران و دانشگاه علوم و تحقیقات تهران ) از پذیرش دانشجویان کمونیست در دانشگاه ها معترض بودند و پیشنهاد انقلاب فرهنگی دوم را می دادند ؛ برخی از روزنامه نگاران تهرانی ، طی مقالات و مصاحبه های مطبوعاتی گوناگونی با برخی از فعالین انقلاب فرهنگی دهه 1980 میلادی در ایران ( همچون عبدالکریم سروش ، سیدنژاد ، شمس آل احمد و ... ) بر آن شدند که مخالفت خود را با انقلاب فرهنگی ایران ابراز دارند . این مساله منجر به دستور توقیف روزنامه هم میهن شد که از تکرار تاریخ به کمدی و تراژدی یاد کرده بود و صراحتاً برخی از فعالین انقلاب فرهنگی ایران ، همچون محمود احمدی نژاد ، رئیس جمهور وقت ، را نواخته بود!